طمع به وصل تو دارم، تو نیز میدانی
چو در دل آمد عشق تو و قرار گرفت
نماند صبر و قرارم، تو نیز میدانی خموش https://telegram.me/Haoshyangha
از این آمیزش پس از چهل سال ، شاخه ریواسی می روید که همسان و هم بالا هستند از صورت گیاه به صورت انسان در می آیند . روان ، به گونه مینوی در آنان داخل می شود این زوج همان مشیه و مشیانه هستند .
اورمزد در آنان اندیشه های اهورایی می دمد ولی اهریمن نیز در کمین است . اهریمن آنان را می فریبد و آن ها گناه می کنند و نخستین دروغ را به زبان می آورند و پس از چندی توبه می کنند و....
آن چه در نخستین ازدواج اساطیری ایران قابل تامل است این که زن و مرد یک سان در برابر اورمزد و اهریمن قرار می گیرند و یک سان در معرض لغزش هستند . با هم گناه می کنند و با هم توبه .
جفتی از فرزندان این زوج نخستین ، در ایران ویچ / ایران ویز ، یا سرزمین ایران ، اقامت می کنند و نژاد ایرانیان را به وجود می آورند.
زبان فرهنگ اسطوره ژاله آموزگار
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی
در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟
گر منم دور ز روی تو، دل من با توست
نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟ سلمان ساوجی
.: Weblog Themes By Pichak :.