بار دیگر قفل سینه باز شد
بی تعارف، درد دل آغاز شد
چند باید لب فروبست و نگفت؟
تا به کی بیدار،امّا حالِ خفت؟
چند بگذاریم دندان، بر جگر؟
هست کوتَه تر، حصار ما مگر؟
ماسَمیعیم و بصیریم و هُشیم
ازحقارتهای بی حد ناخوشیم
عِلم را امروز ،گویا ارج نیست
همطراز خرج ما و بَرج نیست
ما زیاد، اما زیادی نیستیم
خوش زتبعیض نژادی نیستیم
حالیا ، فریاد ما از فقر نیست
اختلاف برتری و فرق چیست
توسعه گر همّ وغم دولت است
وَر ترقّی آرزوی ملت است
باید اوّل در پی فرهنگ شد
وَرنه وامانده،کُمیتَش لَنگ شد
مانه پَست نان ونام و شُهرتیم
نی به دنبال هویٰ و عِشرتیم
آی قاضی و مهندس،ایطبیب
ای وکیلان و وزیران وخطیب
گر تُرا امروز،عنوان و رَجاست
نردبان این ترقّی از کجاست؟
یاد روزی کن،قلم دادم به دست
تا نویسی آب بابا،خاطر است؟
خون دلها خورده ام،ملّا شدی
نَرم نَرمک برتر و والا شدی
گر شدی بالا نشین روزگار
باشد از گچ خوردن آموزگار
دانش وتعلیم،ما را مایه است
کار ما، بالاترین سرمایه است
حسرتا،اینک چرا خوارم کنید؟
بی بها در کوی و بازارم کنید
ای معلم، ای تو مظلوم وطن!
هریکی در شأن توگوید سخن
حرف باشد،لاف باشد،نی عمل
کم نما غمنامه را ، ختم غَزل
آنقدرمی دان که درروزحسیب
سربلند و روسفیدی و«حبیب»
✍️آمل،نیک نژادنیاکی
.: Weblog Themes By Pichak :.
