تاريخ : یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ | ۱۱:۵۰ ق.ظ | نویسنده : گزارشگر: هوشنگ قاسمی
 «مهر نقش بسیار مهمی در آیین های دینی داشته است . بازمانده ای از آن ها ، جشن مهرگان است که در روز مهر ( شانزدهمین روز ماه ) از ماه مهر برگزار می شده است و در گاهشماری ایران باستان قرینه نوروز است و اهمیتی همپای آن دارد و نامیدن شانزدهمین روز ماه به نام مهر ، به تعبیری ، برای این است که نظارت نیمه دوم ماه بر عهده مهر گذاشته می شود . برخی جشن مهرگان را یادبودی از به تخت نشستن فریدون می دانند .»

تاریخ اساطری ایران   دکتر ژاله آموزگار

به قول بندهشن « مشی « و « مشیانه » ( آدم و حوای آریاییان ) در چنین روزی تولد یافته اند .از روز شانزدهم آغاز  تا بیست و یکم ختم می شد .در ایران باستان دو فصل داشتند  تابستان ، زمستان . نوروز جشن آغاز تابستان و مهرگان جشن آغاز زمستان بود . جشن مهرگان بسیار سرور انگیز و با نشاط بود .   روز آغاز را « مهرگان عامه » و روز انجام را        « مهرگان خاصه » می گفتند  فرهنگ فارسی  دکتر معین

جشن مهرگان بیش از ۴۰۰۰ سال قدمت دارد.دیرینگی این جشن تا دوره شاه باستانی و بزرگی چون فریدون باز می‌گردد. فردوسی در شاهنامه به این جشن می پردازد . دکتر کزازی در گونه ای دیگر می گوید : آغاز فرمانروایی فریدون و پیوند او با مهر در شاهنامه چنین سروده شده است : 

فریدون چو شد بر جهان کامگار  ندانست جز خویشتن شهریار

به رسم کیان تاج و تخت مهی   بیاراست با تاج شاهنشهی

به روز خجسته سرِ مهر ماه   به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی   گرفتند هر یک ره ایزدی
دل از داوری‌ها بپرداختند   به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام   گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهرهٔ شاه نو   جهان گشت روشن سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند   همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست   تن‌آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست ازو ماه و مهر   بکوش و به رنج ایچ منمای چهر


تاريخ : شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ | ۳:۵۴ ب.ظ | نویسنده : گزارشگر: هوشنگ قاسمی
رستم برای نجات کیکاووس به سوی مازندران حرکت می کند برای این که زودتر به مقصد برسد بیراهه برمی گزیند که با هفت آفت روبرو می شود . در خان نخست به هنگام خواب ، شیری قصد وی می کند که رخش شیر را هلاک می کند در خان دوم تشنگی بر او مستولی می گردد که به هدایت میشی به چشمه ای می رسد و  از تشنگی می رهد در خان سوم اژدهایی در برابرش قرار می گیرد که به دست او کشته می شود در خان چهارم زنی جادوگر قصد فریبش دارد که به دست رستم کشته می شود در خان پنجم اولاد دیو ، در خان ششم ارژنگ دیو به مقابله رستم درمی ایند و در خان هفتم رستم با کشتن دیو سپید شاه ایران را نجات می دهد .

يكي از داستان هاي اساطيري شاهنامه  ،داستان رفتن كيكاووس به مازندران و شكست او و يارانش از ديو سفيد و سپس زنداني شدن او و عده اي از پهلوانان ايراني و كور گشتن آن ها ، و بعد گذشتن رستم از هفت خان و پيروزي بر ديو سفيد و نجات شاه وسربازان  و

 بينا كردن آن ها  به وسيله چكاندن خون جگر ديو سپيد در چشم آنان  است كه جنبه رمزي آن چنين است .   

كيكاووس : نماد نفس پابسته به امور دنيوي /   زال كه او را از رفتن به مازندران نهي مي كند : نماد عقل / ديو سپيد : نفس اماره

زندان : دنياي خاكي /   رستم : پير و مرشد كه هفت مرحله سير و سلوك را طي كرده  و رياضت كشيده /  به دست آوردن جگر ديو سپد : كسب قدرت معنوي از طريق كشتن نفس اماره و....رستم يعني پير و مرشد ، چشمان سالكان طريق    را بر حقايق مي گشايد و آن ها را از چاه سياه تعلقات دنيايي مي رهاند و...

سنايي از اولين كساني بود كه در ماجراي رستم و ديو سپيد ، تصوير غلبه سالك عارف را بر نفس اماره و جنبه حيواني وجود خود مي بيند و اشاره او به اين داستان ناشي از چنين برداشتي است .

                                  تا برون ناري ( نياري )  جگر از سينه ديو سپد                                             چشم كورانه نبيني روشني زان توتيا           

رستم پس از كشتن ديو سپيد و چكاندن خون جگر ش در چشم كيكاووس و سربازان  – كه به دست ديو سپيد اسير و كور شده بودند – آنان را بينا كرد     

 سنايي در پرتو بينش عرفاني از ماجراي رستم و ديو سپيد ، معناي عرفاني دريافته است  . 

داستان هاي شاهنامه به ويژه بخش اساطيري آن به علت اعمال  خارق العاده  قهرمانان و شخصيت هاي اساطيري و نيز وقايع عجيب گاهگاهي تفسير شده است خود فردوسي مي گويد :

تو اين را دروغ و فسانه مدان                                                                                              به يك سان روش در زمانه مدان               /                                                                            ازو هرچه اندر خورد با خرد                                                                                                 دگر بر ره رمز  معني برد