تاريخ : دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ | ۱:۱۱ ب.ظ | نویسنده : گزارشگر: هوشنگ قاسمی

حدیث زلف جانان بس دراز است

چه شاید گفت از او ، کان جایِ راز است

 

مپرس از من حدیث زلف پرچین

مجنبانید زنجیر مجانین

 

ز قدش راستی گفتم سخن دوش

سرِ زلفش مرا  گفتا فراپوش

 

اگر زلفین مشکین برفشاند

به عالم در ، یکی کافر نماند

 

وگر بگذاردش پیوسته ساکن

نماند در جهان یک نفس مؤمن

 

دل ما دارد از زلفش نشانی

که خود ساکن نمی گردد زمانی 

شبستری